۱۶ - ساز روزگار و رقص من

گویا از بد روزگار عاشق گمنام بودن هم به من نیامده! هنوز از عمر این وبلاگ بیشتر از ۴۰ روز نگذشته بود که در قسمت نظرات نوشته قبلی ام (عجب جشن تولدی بود امسال)٬ دیدم یکی از همسایه های وبلاگ نویس اسمشون عاشق گمنام بوده است و از من خواستند که اسمم را عوض کنم.

همانطور که در نوشته قبلی ام گفته ام٬ نمی دانم من بد وقتی بدنیا آمده ام یا روزگار داره بدجوری باهام اله کلنگ بازی می کنه و بالا پائینم می اندازد!

اومدیم یه وبلاگ جدید بسازیم و توش درد دلمون رو بریزیم که اینم اینجوری شد!!

بنابراین ؛عاشق گمنام؛ (که آدرس وبلاگ هم به همین نام است) تعطیل می شود و دیگر در اینجا نخواهم نوشت تا ببینیم که این دنیا چه خواب جدیدی برایم دیده و ...

ایکاش روز اول (روز نامگذاری) می دانستم که این یک اسم مصرف شده است و نام دیگری انتخاب میکردم. به هر حال امیدوارم این تشابه اسمی باعث نشود که این وبلاگم هم منفجر شود! اگر هم اینچنین شد٬ مرا چه باک! چرا که از نسل فدا هستم و فرزند خلق

خداحافظ 

(این پست در یکی از وبلاگهای قبلیم در تاریخ چهارشنبه 14 دی ماه سال 1384 ساعت ۲۱:۵۰ نوشته شد و این آخرین پستم در آنجا بود.)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد